اسراف میلیاردها مترمکعب گاز که طی چند سال گذشته در بعضی از مناطق کشور بیهوده سوخته میشود نکته بسیار مهمی است که توجه به آن به معنی عبور دائمی از ناترازی گازی به شمار میرود.
از سال ۱۳۸۶ تاکنون هر ساله کشور با کمبود گاز مواجه است که این روند ناترازی گاز رو به وخیمتر شدن است. در ابتدا باید این ذهنیت را در نظر گرفت که نداشتن تجربه فنی بعضی از مسوولان باعث اسراف گاز در کشور است؛ به عبارتی اشراف گسترده بر صنعت گاز از تولید تا مصرف را باید یک الزام مدیریتی در نظر گرفت.
اینکه وقتی مردم و صنایع بزرگ و نیروگاههای برق با کمبود گاز مواجه میشوند، تازه صدای مسوولان مربوطه از رسانهها فقط در فصول سرد سال شنیده میشود و در بقیه سال در سکوت خبری به سر میبرند چندان جالب نیست. به نظر میرسد اسراف و بیهوده سوختن میلیاردها مترمکعب گاز در هر سال برای برخی مسوولان به یک امر عادی و طبیعی تبدیل شده است. اغلب مسوولان مربوطه مصرفکنندگان گاز را مقصر میدانند، ولی بدانند که این ظلم بزرگی به ملت بهویژه به قشر ضعیف جامعه است. این در حالی است که مردم عادی دستورات مهندسان مربوطه را انجام میدهند و از بیهوده سوختن گاز مصرفی خود آگاهی لازم را ندارند.
واقعیت آن است که اسراف این حجم عظیم گاز در کشور هم به اقتصاد کشور و هم به مردم و به نسلهای آتی خسارتی میزند که قابل جبران نیست که بیتوجهی مسوولان در بخشهای مختلف میتواند به آن دامن بزند و البته این ادعا نیاز به موشکافی دقیقتری دارد.
برخی از مسوولان اسراف را فقط گازهای فلر و مشعل پالایشگاهها میدانند و برای آن برنامهریزی میکنند که البته درست است ولی این اتلاف فقط ۱۰ درصد از گازی است که بیهوده سوخته میشود و ۹۰درصد اسراف و اتلاف گاز در بخش مسکونی و تجاری در برخی از مناطق کشور است که دیده نشده و گویی برخی مسوولان از اسراف این سرمایه استراتژیک غافل بوده و بهجای پیشگیری از اسراف میلیونها مترمکعب گاز در روز دائم بهفکر توسعه مناطق گازی کشور هستند.
چند نمونه از اسراف و بیهوده سوختن گاز در بخش مسکونی و تجاری را بررسی میکنیم.
در بخش اول؛ سازههای غیراستاندارد بسیاری در بخش مسکونی و تجاری وجود دارد که بیش از ۵۰درصد گرمای محیط زندگی ناخواسته اتلاف و هدر میشود که اگرچه بیارتباط با بافتهای فرسوده نیست اما دقیقا نشانه مهمی از اتلاف گاز مصرفی است. سالهاست ساختمانها به گونهای احداث شده که هدررفت انرژی را در بر دارد و بعضا این روند در نقاطی از کشور هنوز ادامه دارد.
در بخش دوم؛ و غیر از مورد اول در ساختمانها ملزوماتی بهکار گرفته میشود که مربوط به سالهای گذشته است و شاید به جز در ایران در دیگر کشورها کمتر مشاهده میشود؛ حتی همین ملزومات گازسوز مدتها به خاطر نظر برخی مهندسان اجرایی شاید به اشتباه نصب شده و میشود که باعث میشود در برخی اوقات تا ۸۰درصد از گاز ورودی به منازل مسکونی و تجاری بیهوده سوخته شود، در حالی که میتوان با ابتداییترین روش فنی از اسراف این حجم عظیم گاز پیشگیری کرده و با همین گاز میتوان بیش از ۵۰ تا ۷۰ میلیون محیط دیگر را با مساحت متوسط ۲۰ متر مربع بهویژه در فصل سرد سال به خوبی گرم کرد که حتی نیازی به تامین گاز جدید نداشته باشد.
این ۵۰ تا ۷۰ میلیون محیط ۲۰ مترمربع که ذکر شده فقط بخش کوچکی از بیهوده سوختن گاز در بخش مسکونی و تجاری است.
مساله مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد؛ استفاده از سازههای غیراستاندارد در بخشهای مسکونی و تجاری و مکانهای عمومی است که این روند در برخی نقاط حتی رو به افزایش است که اگر تولید گاز کشور به یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب در روز هم برسد باز هم با کمبود گاز مواجه میشویم.
مساله قابلتوجه اینکه مسوولان شرکت ملی گاز و سازمان نظام مهندسی کشور به حجم بالاتری از تفاهم موردنیاز و همفکری لازم نیاز دارند.
نکته بسیار مهم آنکه گازی که با دسترنج و سختی هزاران مهندس و کارگر زحمتکش اکتشاف، پالایش و شیرینسازی میشود بعد به شبکه مصرف، انتقال داده میشود، اما در چرخه مصرف بیهوده سوخته میشود و مصرفکنندگان گاز باید بر حسب اجبار مطیع امر بوده آنهم در شرایطی که بعضا و برخی، از ابتداییترین تجربه عملی فنی برخوردار نیستند.
نمونهای از عملکرد مسوولان مربوطه را در اینجا ذکر میکنیم.یک منطقه از کشور که نیاز گاز آن با تکیه بر استانداردهای جهانی در فصول سرد سال حداکثر ۸۰ میلیون مترمکعب در روز است اما مسوولان مربوطه غیر از ۷۰ میلیون مترمکعب که در گذشته گازرسانی کردند مجددا بیش از ۱۷۰ میلیون مترمکعب دیگر برای همان استانها گازرسانی انجام دادند که جمعا به ۲۴۰ میلیون مترمکعب میرسد که با چند خط لوله جدید به قطر ۳۲ و ۴۰ و ۴۸ و ۵۶ اینچ به مسافت بیش از ۲هزار کیلومتر از منطقه شرق کشور؛ خانگیران سرخس و از جنوب کشور از عسلویه و حتی از خطوط استانهای مجاور بهعلاوه نصب پنج توربوکمپرسور فشار قوی با هزینه بیش از ۱۰هزار میلیاردتومان محقق شد که بعد از به سرانجام رساندن؛ همان مناطق با کمبود گاز مواجه شدند، تا جایی که شاید بتوان گفت برخی مسوولان در گرداب چه کنم سرگردان ماندند.
حتی مسوولان وزارت راه و مسکن و شهرسازی و سازمان نظام مهندسی سالهاست که از مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان ناظر به صرفهجویی سخن میگویند که باید شیشه پنجره منازل دوجداره شود یا بخاریهای ساخت داخل کشور بهینه شود اما نتیجه آنگونه که باید و شاید نیست.
حتی بیش از چهار سال است که مسوولان مربوطه تصمیم گرفتند موتورخانهها را که اغلب افراد مرفه از آن استفاده میکنند با چند دههزار میلیارد تومان عایقکاری کنند، در حالی که شاید هزینه عایقکاری موتورخانههای افراد مرفه از قشر ضعیف جامعه پرداخت شود یا با ساختن مخازن بتنی در سطح زمین یا در اعماق ۴هزار متری زمین حفاری صورت گرفته که بتوانند در تابستان گاز را برای زمستان ذخیره کنند. از این دست مسائل و مشکلات فنی بسیار است.
چیزی که به ذهن میرسد آن است که بسیاری از تصمیمسازان که از شبکههای مختلف فیلمهایی از کشورهای پیشرفته از نحوه مصرف گاز پخش میکنند ولی خودشان آموزش نگرفتند چطور میخواهند الگوی مصرف گاز را به مردم آموزش دهند؟
در نهایت میتوان گفت با پیشگیری از اسراف میلیاردها مترمکعب گاز در سال میشود جلوی خسارت ۳۰ میلیارد دلاری را گرفت و با صرفهجویی در این حجم عظیم مصرف گاز آن را در بخشهای مختلف برای خوراک صنایع پتروشیمی و صنعتی استفاده و برای دههاهزار نفر کارآفرینی کرد و نیروگاههای برق و دیگر صنایع سنگین که در فصول سرد از سوختهای فسیلی استفاده میکنند سوخت پاک مصرف کنند. https://safireenergy.ir/vdci.uapct1aw3bc2t.html