ما نسل گفتمانساز صنعت گاز بودیم؛ سربازانی که در پاییز ۱۴۰۰ اراده کردند با الهام از حس میهندوستی، موضوع فراموششده «ذخیرهسازی گاز طبیعی» را احیا کنند و آن را در کانون توجه ایرانیان قرار دهند.
فتمانسازی مهندسی و توسعه گاز جواب داد
ذخیرهسازی گاز به کانون توجهها آمد
شانا , 8 مرداد 1403 ساعت 15:51
ما نسل گفتمانساز صنعت گاز بودیم؛ سربازانی که در پاییز ۱۴۰۰ اراده کردند با الهام از حس میهندوستی، موضوع فراموششده «ذخیرهسازی گاز طبیعی» را احیا کنند و آن را در کانون توجه ایرانیان قرار دهند.
رضا نوشادی مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه گاز ایران در یادداشتی نوشت: من در آن زمان تازه از وادی نفت به گاز هجرت کرده بودم و با اینکه کولهبار ذهنم لبریز از مفاهیم بالادستی بود، مجذوب بینش ژنرالهای صنعت گاز شدم که در تسلط به چنین معادلاتی، دیدی ژرف داشتند و از اینکه ایران با وجود تجربه ۱۰۰ساله در صنعت نفت و گاز، در ذخیرهسازی زیرزمینی گاز، فرسنگها از رقبا فاصله دارد، دلی پرحسرت داشتند.
خاطرم هست آن روزها همه از موضوع ناترازی (بهویژه در فصل سرما) میگفتند، اما کمتر کسی از راهحل آن یعنی ذخیرهسازی سخن به میان میآورد، انگار که مفهوم ذخیرهسازی زیر غبار سنگین سالها غفلت مدفون شده بود و امید به برجستهسازی ضرورتی که در هیاهوی گفتمانهای رایج صنعت نفت، خریداری نداشت، بعید به نظر میرسید.
اما عشق به ایران حکم میکرد خوبان قوم، قدم پیش بگذارند و موضوع مهجورمانده «ذخیرهسازی» را از کنج فراموشخانه به متن جامعه بیاورند و چه قشری بهتر از فرزندان گاز که بهواسطه حشر و نشر روزمره با مردم، این ضرورت در عمق باورش رسوخ کرده و همگانیکردن واژه ذخیرهسازی را نه یک وظیفه اداری، که ادای دین به هممیهن خود میدانست.
ذخیرهسازی از زیر غبار غفلت درآمد
فرصتی برای تعلل نبود، دهها ساختار ذخیرهسازی مستعد در پهنه ایران، سالها چشمانتظار توسعه و تولید بودند و ما که میدانستیم دور فلک درنگ ندارد و باید شتاب کرد. همین انگیزه وافر، سربازان گاز را به میانه معرکهای پرتلاطم پرتاب کرد؛ یک طیف از ما با ادله و استدلال با مسئولان سخن گفت، از خطر بیتوجهی به ظرفیت ذخیرهسازی و پیامدهایش برای مُلک و میهن گفت و گروهی دیگر با فوران تولید محتوا، کوشید گفتمان همگانی را در اهالی انرژی شکل دهد تا این فرصت از دست نرود.
هرچند دیر، اما بالاخره افسون منطق «مهندسان تحلیلگر» جواب داد؛ بازار بحث و گفتوگو داغ شد، و همه از هم میپرسیدند «چه بر سر ذخیرهسازی آمد؟» «دلیل خاموشی چندساله فعالیتها چه بود»، اما مجالی برای یافتن مقصر نبود. مهم این بود که مسئلهای ملی از حاشیه به متن آمده بود و گفتمان ذخیرهسازی، جایش را در ذهن مردم و مسئولان باز کرده بود.
مجلس، دولت، مجمع تشخیص و شورای نگهبان تمامقد برای حمایت از طرحهای ذخیرهسازی به میدان آمدند، مجوزها یکی پس از دیگری صادر شد و مخازن شوریجه، سراجه، قزلتپه، یورتشا، مختار، بانکول و گنبدنمکی کاشان در گستره ایران عزیز یکبهیک در دستور کار قرار گرفتند.
در این سالهای پرتکاپو نیازمند همراهی وفادار و متحدی قابل اتکا بودیم که تجربه و تخصصش، قوت قلبی برای عبور از این گردنه مهم باشد و چه یاوری بهتر از گروه مپنا که پیشتر شایستگیاش را در قرارداد یکمیلیارد دلاری ساخت ۱۰۰ دستگاه توربوکمپرسور به صنعت گاز اثبات کرده بود.
نخستین چراغ در شوریجه روشن شد
آنگاه پاییز ۱۴۰۱ رسید. با برافراشتهشدن نخستین دکل حفاری در شوریجه، واژه ذخیرهسازی دوباره وارد ادبیات صنعتی کشور شد و شرکت ملی گاز ایران جایگاه خود را در عرصه بالادستی تثبیت کرد. اما هنوز هزار راه نرفته در پیش بود و کارزارهای پرشتاب در انتظار. توپ تحویل سال ۱۴۰۲ که ترکید، دیگر شرایط فرق کرده بود. نهتنها ذخیرهسازی واژهای نامأنوس و دور از ذهن نبود، بلکه تأثیر و تصویرش در همهجا تکثیر شده بود و همه از مواهبش میگفتند.
پیمانکاران در میدانهای بانکول، مختار و قزلتپه، بساط مطالعات را گسترانده بودند و اسباب و اثاثیه حفر چاه، بیوقفه در حال انتقال به سایت بود. گنبد نمکی و آبخوان یورتشا هم در شرف انتخاب پیمانکار بودند. میدانستیم تعدد برنامهها نباید حواسمان را از مأموریت اصلی پرت کند؛ این بود که در قزلتپه، تاکتیکهای تازه برای غلبه بر حد اعلای نبود قطعیت در استثناییترین میدان کشور را طراحی کردیم و در ایلام صدای حامیان محیطزیست را شنیدیم و آرامشان کردیم که توسعه میدان بانکول نهتنها تهدیدی برای درختان بلوط و زیست سنجابها نیست، که هزاران برکت و رزق و روزی برای جوانان شما به ارمغان میآورد.
فواره همچنان رو به اوج بود که در تابستان ۱۴۰۲، همهگیرشدن گفتمان ذخیرهسازی و رونق طرحهای آن، بازیگران تازهای را سر ذوق آورد تا به این آوردگاه بیایند. بنابر دستورها، فعالیتهای بالادستی سه میدان قزلتپه، بانکول و مختار درحالیکه دکلهای حفاری در آنها مستقر شده بود به شرکت ملی نفت سپرده شد. چه رویداد مبارکی. رقابت تاریخی و البته سازنده بین دو مجموعه دولتی که این را هم باید به حساب جنبش و خیزش منبعث از روشنگری دانایان و فرزانگان گاز گذاشت. واقعاً هم چه فرقی میکند ناخدا چه کسی باشد، وقتی کشتی در مسیر درست و با برنامه حرکت میکند. مهم این بود که امواج ساطعشده از تکاپوی فرزندان گاز، همه را پای کار آورده بود و این به نفع مملکت بود.
ایجاد صندوق ذخیرهسازی گاز
چاههای حفاری در مخزن شوریجه به عدد ۱۰ رسید که توقف فعالیتها در گنبد نمکی کاشان بهدلیل نبود بودجه سخت تکانمان داد، اما تاب آوردیم تا اینکه کمبود بودجه دامنگیر بزرگترین طرح ذخیرهسازی کشور، شوریجه شد و دومین شوک را وارد کرد. البته ما با دهها سناریوی جایگزین آماده بودیم (و هستیم) تا بودجه از منابع دیگری تأمین شود، اما دیوانسالاری مزمن که در جان ادارههای ما ریشه دوانده مانع بهثمرنشستن تلاشهایمان شد و خستگی در تنِمان ماند. ما که در گذر این سالها و سالیان، بسیار آموخته بودیم، طرحی نو در انداختیم. طرح نو این بود که صندوق ذخیرهسازی تعریف شد تا اقتصاد اجرای این طرحها، مستقل از درآمد شرکتهای گاز و نفت و دولت اداره شود و این پروژهها دیگر درگیر تلاطمات بودجهای نشود.
همه اینها را گفتم تا به اینجا برسیم: پاییز ۱۴۰۳ که از راه برسد، سه سال از رؤیای ما برای بیرونآوردن ذخیرهسازی از پستو و نشاندن آن بر صدر اولویتهای انرژی کشور گذشته است. اینکه این روزها صدای پیشرفت و تحرک در ذخیرهسازی از هر سوی کشور به گوش میرسد، خود نمادی از تأثیر تکاپوی یک نسل است. نسلی که گفتمانساز بود و برهوت بیعملی را تبدیل به ماراتن رقابت تاریخی بین شرکتهای نفت و گاز کرد تا از یکدیگر پیشی بگیرند و اهمیت موضوع را به بالاترین لایههای تصمیمگیر کشور رساند.
این پیشرفت برای من تداعیکننده جمله جامعهشناس معروف معاصر، توستین وبلن، است، آنجا که میگوید: «نوآورانِ فنگرا، سازندگان تاریخ هستند و بهدنبال آنها کسانی میآیند که باید برای سازگاری با شرایط تازه، راه و روش خود را تغییر دهند».
بله آقای وبلن، ما هم معجزه فنسالاران کارآزموده را دیدهایم. بدنه تخصصی گاز همیشه روح تازهای در بزنگاهها به رأس آن دمیده است. در یک پروژه دریایی، رکورد عبور خط لوله گاز از زیر آب را شکست، فرمانروایی برندهای اروپایی سازنده توربوکمپرسور را پایان بخشید، احداث ۱۳ ایستگاه تقویت فشار گاز همزمان را در دستور کار قرار داد و راهاندازی همزمان ۶ ایستگاه را به صنعت گاز تقدیم کرد. برای مدیریت مصرف در هفت استان بهشکل همزمان در هفت بسته کاری، هوشمندسازی مصرف را کلید زد و در کشوری که گفتمانها بهکندی شکل میگیرند، جامعه را طی دو سال همراه خود کرد و اکنون نیز چشم به افق ۱۴۰۷ دوخته است؛ جایی که باید حجم ذخیرهسازی گاز به روزانه ۱۰۰ میلیون مترمکعب برسد. هرچند دستاورد سربازان گاز تا همینجا هم خیرهکننده بوده است.
کد مطلب: 2562